برای سلامتی امام زمان صلوات

برای سلامتی امام زمان صلوات
ولایت

اندیشه و افکار سیاسی شامل تمام آرا، اصول و منشورها، نظریه‏ها، و فرضیه‏هایی است که در مفهوم عملکرد سیاسی، روش سیاسی، انگیزه سیاسی، اقتدار سیاسی، دانش سیاسی، و سازمان‏دهی سیاسی منظور می‏باشد. از نظر ما مسلمانان، اندیشه سیاسی بر دو طبقه ویژه ولی متفاوت استوار است: یکی اندیشه اسلامی و دیگری اندیشه سیاسی غیر اسلامی یا سکیولار (دنیوی و غیردینی). اندیشه سیاسی سکیولار، با جدایی و تفکیک حکومت و دین همراه می‏باشد در حالی که در اندیشه سیاسی اسلامی، موضوع حکومت و دین پیوستگی با خدا است و افراد و جامعه به عنوان خلافت و امانت در اجرای آیین اسلامی، حقوق و مسئولیت‏های معینی دارند.

عدالت اجتماعی به عنوان یک مفهوم جامع و همه‏جانبه در سیاست‏گذاری یک حکومت و یک نظام وسیع بین‏المللی، برای اولین بار در تاریخ، از طرف امام علی(ع) و پس از شکست امپراطوری‏های روم و ایران و فتوحات مسلمین در قاره‏های آسیا و آفریقا پایه‏گذاری شد. از دیدگاه امام علی(ع)، عدالت اجتماعی یک اصل همگرا و مشروع حکومتی است و همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اداری و سازمانی را در بردارد. در حالی که عدالت اجتماعی در دوران حکومت و امامت علی(ع) یک الگوی جامع و چند بعدی می‏باشد، یک نظریه و مطالعه تطبیقی نشان می‏دهد که چنین دیدگاه و اصل نظری همگرایی که از پایه‏های لاینفک یک نظام و از شرایط مشروعیت یک حکومت محسوب شود در نظام‏های باستانی و حکومت‏های غیر اسلامی قرون وسطی موجود نبوده‏است. عدالت اجتماعی در چند قرن گذشته به صورت ابعاد فردی و متفرقه، تحت عنوان‏های عدالت سیاسی، عدالت و قانون، عدالت اقتصادی، عدالت اداری، عدالت و مساوات و عدالت توسعه و غیره بروز کرده‏است.

عدالت اجتماعی امام علی(ع) از دو جهت بی‏نظیر است، نخستین اینکه دیدگاه او از عدالت اجتماعی با ایمان او به عنوان مردی که از عدالت و حکم و وجدان منحرف نشد منطبق و همسان می‏باشد، دوم اینکه او تنها متفکری بود که به این دیدگاه جنبه عملی داد و به عنوان رئیس یک حکومت و یک جامعه وسیع چند ملیتی نظریات عدالت اجتماعی را در چارچوب دین مبین اسلام جامه عمل پوشانید. مدت امامت

 

بت‏پرستی سرچشمه می‏گرفت و عدل و انصاف و منطق در آنها راه نداشت. در سرود معروف به «شماش» در خدایان آشوری‏ها و بابلی‏ها (که شباهت زیادی به خدایان سومری‏ها به نام «اتو» دارد) حاکمیت از آنِ دو قاضی است که یکی با قبولی کوزه‏های شراب، رشوه‏خوار می‏شود و دیگری با حمایت از ضعفا، عمر زیادی می‏یابد. شماش مظهر عدالت و دارنده رستگاری و حقیقت است.(1) در قوانین سومری که الهام‏بخش قانون‏نامه حمورابی است برای اولین‏بار از روابط بازرگانی، شرایط وام و ترتیب عقد قراردادهای مختلف سخن آمده‏است و مردم تشویق شده‏اند که قبل از مراجعه به محکمه، از طریق داوری عمومی اختلافات خود را حل و فصل کنند. از آنجاکه کاهنان سومری از عموم طبقات، مالدارتر و ثروتمندتر و نیرومندتر بودند و این طبقه به دیگران ظلم می‏کرد و اموال آنها را غارت می‏نمود، گروهی به رهبری «اوروکاژینا» که در تاریخ باستان به عنوان یکی از اولین اصلاح‏طلبان معرفی شده‏است، علیه نظام آن زمان قیام کردند و خواستار اجرای عدالت شدند.(2)

افلاطون در مباحث حقوقی و قانونی خود به مقررات ظالمانه آن ایام اشاره و از قول کسی که در حال احتضار است شکوه آغاز می‏کند و می‏گوید:

«ای خدایان آیا در پیشگاه شما سزاوار است که مرا در اموال خویش اختیار نباشد و نتوانم آن را به میل خود، میان دوستان، به نسبت محبت هر یک تقسیم کنم؟»

به موجب قانون روم، قول زنان و پسران و غلامان اعتبار نداشت و محاکمه آنان در خانه انجام می‏گرفت و قاضی محکمه پدر خانواده بود و حضور خدایان خانگی حتی حق رأی اعدام را داشت. مجموع این عوامل باعث شد که زمامداران یونان و روم، جهت جلوگیری از اعتراضات طبقه پایین و احتمال قیام و آشوب آنها چاره‏جویی کنند. به موجب الواح دوازده‏گانه که قبل از کشف قوانین حمورابی از قدیم‏ترین قوانین مدوّن به شمار می‏رفت همه اموری که مورد قبول عامه بود قانون خوانده می‏شد و بدین ترتیب قوانین که زاده فکر بشر بودند همیشه در حال تغییر بودند. مثلاً در شهر آتن در یونان به فاصله سی‏سال دو بار مجموع قوانین مدنی به

وسیله دراکون و سولون تغییر یافت. قوانین دراکون حافظ منافع اشراف ولی قوانین سولون مولود جنبش‏های اجتماعی آن روز آتن بود. سقراط عقیده داشت که حقیقت فوق عادت و عدالت برتر از قانون است و پس از قتل او بود که بحث در پیرامون مسائل اجتماعی توسط متفکرین مانند افلاطون و ارسطو در زمینه‏های قانون و عدالت آغاز شد.(3)

در مصر و بابل و در میان قوم یهود و دیگر اقوام شرق، آثار ظلم و نابرابری فراوان بود. مطالعه کتاب مقدس بسیاری از این نامساواتی‏های اجتماعی و اقتصادی را به خوبی مجسم می‏سازد. در کتاب ارمیا می‏خوانیم که وضع اخلاقی مردم به قدری تأسف‏انگیز است که «در کوچه‏های اورشلیم گردش کرده ببینید و بفهمید و در چهارسوهایش تفتیش نمایید که آیا کسی را که با انصاف عمل نماید و طالب راستی باشد، توانید یافت تا من آن را بیامرزم.» در باب بیست و سوم انجیل متی از فساد روحانیون یهودی سخن می‏گوید. پیدایش مالکیت، رواج مبادله و ظهور پول و سود و بردگی، اختلافات طبقاتی را ظاهر کرد و تدریجا مسأله حق و شخصیت ممتاز حمورابی (2123ـ2081 قبل از میلاد) است که در طی 43 سال سلطنت خود قانون نامه تاریخی معروف به حمورابی را تنظیم می‏کند و در مقدمه آن می‏گوید: «خدایان به من که حمورابی هستم فرمان دادند تا چنان کنم که عدالت بر زمین فرمانروا باشد....»

این قانون مدت 15 قرن دوام یافت و دین بابلی که یک آیین زمینی، و نه آسمانی، جاهلی بود همواره دنبال خیرات مادی و زمینی می‏رفت و مفهوم عدالت از تنظیم‏بندی مادیات زندگی سرچشمه می‏گرفت. در قوم یهود، قضاوت و مأمورین دیوانی از میان گروه متمولین انتخاب می‏شدند و با داشتن قدرت اجتماعی و اقتصادی، اغلب حق ضعفا و بیوه‏زنان و یتیمان و کودکان صغیر بی‏دفاع را به نفع اغنیا پایمال می‏کردند. همین جریانات باعث شد عده‏ای از متفکرین قوم بنی‏اسراییل به چاره افتند و خواستار رعایت عدل و انصاف شوند و به تدریج همین بی‏عدالتی‏ها بود که آنان را به پرستش خدای واحد (یهوه) سوق داد. در همین هنگام است که بودا، در هند، مردم را به سرکوبی شهوات دعوت می‏کند و کنفوسیوس، در چین، تخم حکمت ویژه

 

خود را در میان قوم خویش می‏افشاند.

تا ظهور اسلام، مفهوم عدالت اجتماعی به صورت جامع و به عنوان یکی از ارکان اساسی نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مورد توجه هیچ یک از ادیان و مذاهب و مکاتب بشری قرار نگرفته بود. وحدت به عنوان یکی از دو عامل منشور اقتدار و قدرت در اسلام از طریق اداره عدالت اجتماعی امکان‏پذیر می‏باشد. به طور کلی دو طریقه در اجرای عدالت اجتماعی در نظام اسلامی وجود دارد: معنوی و اجتماعی. سازمان‏ها و نهادها و مؤسسات معنوی اسلام مسئولیت آموزش و پرورش و اصلاح معنوی و اخلاقی افراد و جامعه را عهده‏دار هستند و این خود عملکرد و کارکرد نهادهای اجتماعی نظام را تسهیل می‏کند. نهادهای اجتماعی به عنوان قوای مجریه، مقننه و قضاییه، مفهوم عدالت اجتماعی را بر مبنای اسلامی پیاده می‏کنند. نظام اجتماعی اسلامی در متن دو ردیف الهی و اجتهادی که با یکدیگر مربوط می‏باشند قرار دارند درحالی که نظام اجتماعی ردیف الهی همیشگی و تغییرناپذیر است. نظام اجتماعی اجتهادی، احتیاجات ویژه امت اسلامی را از طریق تعبیر و تفسیر و تحلیل عهده‏دار می‏باشد. موضوع عدل در خود قرآن کریم مکرر ذکر شده‏است و در تاریخ اسلام و در میان مسلمین فصلی طولانی دارد. زیرا یکی از ارکان اسلام اصل عدل است. اصول دین را شیعیان پنج چیز می‏شمارند: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. و عدل و امامت اختصاصا در شیعه از اصول دین شمرده شده‏است. مطالعه و بررسی دقیق عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع) از آن جهت مهم است که دوران امامت و خلافت او ابعاد معنوی و اجتماعی عدالت را به طور واضح و روشن بیان می‏کند و قوانین و حقوق الهی از طریق علم و دانش خود امام به طور مستقیم تبیین می‏گردد. عدالت اجتماعی در نهج‏البلاغه به صورت یک فلسفه و نظریه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار می‏گیرد و به صورت یک ناموس بزرگ اسلامی جلوه می‏کند.

مفهوم عدالت اجتماعی امام علی(ع) را می‏توان در سه بعد اصلی: الف) وحدت‏گرایی و آزادمنشی؛ ب) حقوقی و سیاسی؛ ج) اقتصادی و مدیریت یا سازمانی، مورد مطالعه قرار داد. هر یک از این ابعاد نیز تحت پنج عوامل یا

شاخه‏های پیوندی می‏تواند مورد بررسی قرار گیرد. در مجموع، مفهوم عدالت اجتماعی امام علی(ع) شامل سه بعد اصلی و پانزده بعد فرعی به شرح ذیل است که تمام آنها به هم مربوط و جزء لاینفک عدالت اجتماعی می‏باشند:

الف) اصل وحدت‏گرایی و آزادمنشی که شامل ابعاد: 1. توحیدی و الهی؛ 2. مساوات و برابری؛ 3. وحدت و هم‏بستگی؛ 4. آزادی؛ 5. جهان‏سازی اسلامی می‏باشد.

ب) اصل حقوقی و سیاسی که شامل عوامل: 1. کرداری و رفتاری؛ 2. حقوق مدنی؛ 3. منافع عمومی؛ 4. مسئولیت و پاسخگویی؛ 5. رأی و مشورت است.

ج) اصل اقتصادی و مدیریت یا سازمانی که عوامل: 1. مدیریت و اقتدار؛ 2. اصولی بودن؛ 3. همه‏جانبه بودن؛ 4. اقتصاد امتی و ملّی؛ و 5. یکسان گردانیدن و تقسیم ثروت را دربردارد.

ما در مطالعه و تحلیل محتویات نهج‏البلاغه (خطبه‏ها، اوامر، نامه‏ها، حکم‏ها و موعظه‏ها) درمی‏یابیم که در 16 مورد، عدالت اجتماعی به صورت کلی آن و در چارچوب اصل وحدت‏گرایی و آزادمنشی، در 34 مورد به صورت اصل حقوقی و سیاسی و اداری، و در 20 مورد به صورت عدالت اقتصادی مطرح و مورد بحث و صحبت قرار می‏گیرد.

اصل وحدت‏گرایی و آزادمنشی، در خطبه‏ای که در وصف شگفتی آفرینش گفته شده‏است با عدالت و مساوات چنین بیان می‏شود:

«بزرگ و خُرد و سنگین و سبک و توانا و ناتوان در مخلوقاتش نیست مگر آنکه (نسبت به قدرت کامله او) یکسان است.»(4)

در خطبه‏ای که در حمد و ثنای خدای تعالی است می‏خوانیم:

«و بدانید خداوند هرگز رضایت نخواهد داد برای شما به چیزی که بر پیشینیان شما از آن به خشم آمد، و هرگز بر شما خشمگین نمی‏شود به چیزی که بر پیشینیان شما به آن رضایت داده.»(5)

امام علی(ع) این اصل خلقت، علت، آزادی، و مساوات را یک حق بشری و الهی اعلام می‏کند. نه تنها به عنوان یک متفکر و عالم و پیشوا، بلکه همچنین به عنوان امام و خلیفه و حاکم و رئیس

 

حکومت یکی از بزرگ‏ترین ممالک پرقدرت دنیا. در خطبه‏ای که در جنگ و نبرد صفین ایراد می‏شود، امام علی(ع) به عنوان پیشوا و فرمانده کل قوای مملکتی به این حق، مشروعیت سیاسی و اجتماعی و نظامی می‏دهد:

«پس خداوند سبحان از جمله حقوق خود برای بعضی مردم بر بعض دیگر حقوق واجب فرموده، و حقوق را در حالات مختلفه برابر گردانیده، و بعضی آنها را در مقابل بعض دیگر واجب نموده و بعضی از آن حقوق وقوع نمی‏یابد مگر به ازاء بعض دیگر و بزرگ‏ترین حق‏ها که خداوند سبحان واجب گردانیده حق والی (رئیس حکومت) است بر رعیت (شهروندان) و حق رعیت است بر والی و این حکم را خداوند سبحان برای هر یک از والی و رعیت بر دیگری واجب فرموده‏است و آن را سبب نظم و آرامش برای دوستداری ایشان یکدیگر را و ارجمندی برای دینشان قرار داده، پس حال رعیت نیکو نمی‏شود مگر به خوش‏رفتاری حکمفرمایان، و حال حکمفرمایان نیکو نمی‏گردد مگر به ایستادگی رعیت در انجام دستور ایشان. پس هرگاه رعیت حق والی و والی حق رعیت را اداء نمود، حق در بین ایشان ارجمند و قواعد دینشان برقرار و نشانه‏های عدل و درستکاری برپا و سنت‏ها در مواضع خود جاری گردد، و بر اثر آن روزگار اصلاح می‏شود، و به پایندگی دولت و حکومت امید می‏رود....»(6)

در این خطبه و سند که پایه حکومت و سیاست‏گذاری امام علی(ع) می‏باشد، عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل حقوق بشری و الهی اعلام می‏شود و چنین پدیده‏ای با امنیت جامعه و ثبات حکومت و مشروعیت آن رابطه کاملی پیدا می‏کند. این خطبه‏ها در تأیید و اجرای آیات مبارک قران در تأمین عدالت اجتماعی است:

«لقد ارسلنا رسلنا و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم اللّه‏ من ینصره و رسله بالغیب ان‏الله قوی عزیز.» (حدید/ 25)

«ان اللّه‏ یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی‏القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکّرون.» (نحل/ 90)

هر دو آیه از موضوع عدالت صحبت می‏کنند

در آیه اول، هدف اصلی مکاتب الهی، برقراری عدالت اجتماعی ذکر می‏شود و در آیه دوم، این عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل از حقوق و مبانی اسلام معرفی می‏شود. در ادبیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی غرب و در آثار متفکرین اروپایی و امریکایی چنین بیان صریح و آشکاری در مورد عدالت اجتماعی و حقوق آن پیدا نمی‏شود و نزدیک‏ترین جملات و منشورها به آن پس از یازده قرن که از ظهور اسلام گذشت در اواخر قرن هیجدهم میلادی در اعلامیه انقلاب فرانسه و در سند استقلال و پیدایش ایالات متحده امریکا ذکر می‏شود، بدون آنکه این گونه نظام‏ها چنین عدالت اجتماعی را هرگز به مرحله اجرا بگذارند. مثلاً توماس جفرسون یکی از متفکرین لیبرال غرب و از مؤلفین قانون اساسی ایالات متحده امریکا، جمله معروف «آشکار است که همه مردم مساوی خلق شده‏اند...»(7) را در آن سند گنجانیده بود، در حالی که خود تعدادی برده داشت و سیستم بردگی را نیز محافظت می‏نمود. او مورد مباهت هموطنان خود قرار داشت و قهرمان «مساوات» و عدالت سیاسی امریکا گردید. تا چه حد متفکرین و روشنفکران غرب مانند جفرسون که مدتی سفیر امریکا در فرانسه بود و بالاخره به مقام سومین رئیس جمهور امریکا رسید، یا آن عده که اعلامیه حقوق بشر را در انقلاب فرانسه نوشتند از محتویات قرآن کریم و نهج‏البلاغه آگاهی داشتند و با اصول اجتماعی و عدالت اسلامی آشنا بودند؟ آنچه مسلم است اصول و معارف اسلامی به ویژه در قرون وسطی از طریق دانشگاه‏ها و مراکز علمی ـ مانند غرناطه (گرانادا) در آن زمان که مسلمانان بر اسپانیا حکومت داشتندـ به اروپا راه پیدا کرد و بسیاری از دانشمندان اروپای غربی که در مدارس اسلامی اسپانیا آموزش دیده بودند به دقت بر متون رسالات و آثار اسلامی تسلط پیدا نمودند و از دیدگاه‏های قرآنی و علوم اسلامی بهره‏مند شدند.

در اسلام، حق، منشأ و مبنای مشروعیت هر کاری است و بنابراین آنچه حق نیست مشروع هم نیست. مثلاً در مورد آزادی، هر آزادی در اسلام حق نیست و نمی‏تواند مشروعیت داشته باشد. اهدای آزادی به شخصی که حق و حقوق افراد را از بین ببرد نه تنها قانونی نیست بلکه عدالت جامعه را به خطر می‏اندازد. از نامه‏های

امام علی(ع) به سهل‏بن حنیف انصاری که از جانب او بر مدینه حکمفرما بود آشکار است که عدل و درستی، شاخص مسئولیت و آزادی در جامعه اسلامی است:

«عدل و راستی را (از روش ما) شناخته، دیدند، و شنیدند و در گوش دارند، و دانستند مردمی که نزد ما هستند در حق برابرند، پس (بین آنها چیزی تقسیم نمی‏کنیم مگر با تسویه) گریختند تا اینکه سودی را به خود اختصاص داده و دیگران را بی‏بهره نمایند. خدا آنها را از رحمتش دور گرداند.»(8)

در جای دیگر امام علی(ع) می‏فرماید:

«تَنْزِلُ المَعُونَةُ علی قَدرِ المَؤُونَةِ!؛(9) کمک و یاری هر کس به اندازه نیازمندی (او) خواهد رسید.»

در بسیاری از ادیان، منجمله مسیحیت بر مسأله بخشش تأکید شده‏است و مراتب والایی را دارا می‏باشد. در اسلام که یک دین و نظام جامع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است عدالت بر بخشش برتری پیدا می‏کند. از امام علی(ع) پرسیدند کدام یک از دادگری یا بخشش برتر است؟ ایشان فرمود:

«دادگری چیزها را به جای خود می‏نهد، و بخشش آنها را از جان خود بیرون می‏نماید (زیرا جود زیاده بر استحقاق می‏بخشد) و عدل نگاهدارنده همگان است و جود فقط به کسی بهره می‏دهد که به او بخشش شده، پس عدل شریف‏تر و برتر می‏باشد.»(10)

عدل، امور جامعه و مملکت و امت را در مجرای خود قرار می‏دهد ولی جود جریان‏ها و سیاست‏گذاری‏ها را از مجرای اصلی خارج می‏کند. در اینجا امام علی(ع) به جنبه اجتماعی عدل و نه تنها به جنبه اخلاقی و فضیلت شخصی و نفسانی قضیه تکیه می‏کند.

او اولین متفکر و رئیس حکومتی بوده که عدالت اجتماعی را جزء لاینفک نظام اجتماعی اعلام کرد.(11)

قبل از اسلام در سایر نظام‏ها حق و ذی‏حقی بود ولی این اسلام و این امامت و خلافت علی(ع) بود که این منشور و اصول را جزو سیاست‏گذاری و قانون اساسی روز خود قرار داد تا هر حقی به ذی‏حق خود برسد. حق و عدالت یک امر واقعی در حکومت علی(ع) بود و نه یک نظریه یا فرض خیالی. جنگ‏ها جمل و صفین در حقیقت جنگ

جمود و رکود فکری و بین روشن‏اندیشی و عدالت اجتماعی بود. تصلب و انعطاف‏ناپذیری در امر عدالت اجتماعی و در آغاز اولین دوره نظام وسیع و جهان‏سازی اسلامی برای امام علی(ع) دشمن‏ها درست کرد و همان طوری که بارها توسط نویسندگان و تاریخ شناسان اظهار شده‏است ایشان قربانی جمودها گردید و به شهادت رسید.

نهج‏البلاغه نشان می‏دهد که دستورهای اسلام تابع حسن و قبح واقعی بوده و حق عدالت اجتماعی نه تنها واقعیت داشته بلکه به رسمیت شناخته شده‏است. چنین حق عدالت اجتماعی از قانون خلقت کسب شده‏است. تکلیف و حق از یکدیگر در نظام اسلامی جدا نیستند.

در اینجا دیدگاه امام(ع) در مورد عدالت اجتماعی با دیدگاه بسیاری از متفکرین دیگر که قرن‏ها بعد در این مورد سخنوری کردند و نظریه دادند کاملاً متفاوت می‏باشد. نظریات حقوق قراردادی طبیعی که مبنای نظریه‏های عدالت اجتماعی در بین متفکرین غرب از جمله امانوئل کانت شد بر پایه قراردادهای اجتماعی و فردی بین افراد گذشته شده‏است و این پدیده از جنبه و دیدگاه «خردگرایی مختاری» مورد توجه قرار می‏گیرد و اخلاق فردی در آن حاکم می‏باشد. امام علی(ع) عدالت اجتماعی را با مسئولیت اجتماعی و مسئولیت اجتماعی را با رابطه غایی میان انسان و مواهب عالم خلقت که یک رابطه کلی و عمومی است بیان می‏کند. او در روزهای اول حکومت خود جمله‏ای به مردم فرمود:

«فَاِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ و الْبَهائِمِ؛(12) شما مسئولیت دارید و مکلفید و حقوقی بر عهده شما هست حتی نسبت به چارپایان و زمین.»(13)

عدالت اجتماعی غرب بر مبنای حقوق مادی بنا شد و اغلب با فعالیت و تولید اقتصادی سر و کار دارد. در اسلام این عدالت اجتماعی با آزادی و مساوات و الغای امتیازات و معنویات الهی همراه است. جهان‏گیری نظام اسلامی در آغاز ظهور اسلام و جهان شمولی و جهان‏سازی اسلامی دقیقا بر چنین عدالت اجتماعی تکیه دارد. مفهوم عدالت اجتماعی امروزی در غرب بر حق افراد و حق دولت‏ها تکیه می‏کند و منظور از دولت‏ها، دولت ملی یا نظام «ملت ـ دولت» چند قرن اخیر است. خیانت به حق افراد و حق دولت

 

یادداشت‏ها و منابع

 

مطالعات و بررسیهای علمی و متداوم در مورد عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع) در ادبیات دنیای غرب بسیار نادر می‏باشد و این باعث تأسف است. در طول تدریس و تحقیق خود در دانشگاه‏های غرب بویژه امریکا کوشش کرده‏ام توجه دانشجویان و همکاران علوم اجتماعی خود را به اهمیت افکار و اندیشه‏های امام علی(ع) در شناخت علمی پدیده عدالت اجتماعی آشنایی دهم. یکی از رساله‏های دکتری که تحت راهنمایی این نگارنده به مسئله عدالت اجتماعی، اقتصاد و رفاه جامعه اسلامی توجه کرده و فصلی به آن اختصاص داده شده‏است متعلق به مرحوم دکتر رضاقلی نظام‏مافی می‏باشد که تحت عنوان:

Islam and Modern International Relations: The Contribution and InFluence lf shia

در 1988 میلادی در دانشگاه امریکن در واشنگتن (امریکا) تکمیل شد.

دو نمونه از کتابهائیکه در چند سال گذشته درباره امام علی(ع) به انگلیسی نوشته شده یا به آن زبان ترجمه شده‏است عبارتند از:

- George Jordac, The Voice of Human Justice (Translated by M.Fazal Haq), Islamic Seminary of Parkistan, Karach; and reprinted by Anariyan publication, Tehran, 1990.

- Mohamad Jawad Chirri, The Borther and the Prophet Mohammad (The Imam Ali), Islamic center of Detsoit, Michisan, 1996.

از برکت طلوع انقلاب اسلامی مطالعه و تحقیق در رشته اسلام‏شناسی افزایش یافته است و امید است که افکار و آثار و اندیشه‏های امام علی(ع) بیش از پیش در ادبیات علوم اجتماعی وسعت و ترویج گردد.

 

پی‏نوشت‏ها :

 

______________________________

1. Epsztein, Leon, Social Justice in the Ancient Near East and the People oF the Bible. SCM Press Ltd., London, 1998, pp. 3-4.

-George Jorkac, The Voice of Human Justice (Translated by M.Fazal Haq), Islamic Seminary of Parkistan, Karach; and reprinted publication, Tehran, 1990.

-Mohamad Jawad Chirri, The Borther and the Prophet Mohammad (The Imam Ali), Islamic center of Detsoit, Michisan, 1996.

2.Ibid., pp. 124-135.

3.Thompson, James Westtall, the Development of the Idea of Social Democracy and Social Justice in the Middle Ages, American Journal of Sociology, Vol. 28, no.5, March 1923, pp. 586-605.

4.Nahj Al-Balaghah. Volume Two. Selection from Sermons, Letters and Sayings (Arabic and English) of Amir Al-Muminin, Ali Ibn Abi Talib. Selected and compiled by as-Sayyid Abu, l-Hasan Muhammad ibn al-Husayn ar-Radi al-Musawi, Ansariyan Publications, Qum, n.d, Sermon 185, p.6.

خطبه‏ها، نامه‏ها، و فرمانها و گفته‏های امام علی(ع) در این قسمت از مقاله از چاپ فوق نهج‏البلاغه که بزبانهای عربی و انگلیسی است استفاده شده‏است. ردیف و شماره‏بندی خطبه‏ها در بعضی موارد با چاپهای مختلف نهج‏البلاغه یکسان و منظم نبوده و خوانندگان باید به چاپ ویژه مورد ذکر مراجعه کنند.

5. Ibid, Sermon 183,p.6.

6.Ibid, Sermon 216, p.178.

7.این گفته (United States Declaration of Independence)توسط جفرسون در منشور استقلال امریکا نوشته شده‏است. این مهم‏ترین جمله‏ای است که امریکائیها در مورد برابری و مساوات در تأیید و پیدایش جمهوریت خود و بعنوان یک رهنمود مهم تاریخ ایالات متحد امریکا یاد می‏کنند. یادآوری این موضوع مهم ست که جفرسون که بسیار تحت‏تأثیر تحولات فراسنه قرار گرفته و مدتی نیز قبل از اینکه بریاست جمهوری امریکا برسد بعنوان سفیر کبیر آن کشور در فرانسه خدمت کرد، هیچ وقت علیه القای بردگی و خرید و فروش آن در امریکا سخن نگفت و خود مالک عده‏ای از بردگان افریقا نژاد بود.

8. نهج‏البلاغه چاپ فوق، گفتار 139، ص 604.

9. نهج‏البلاغه، حکمت 139.

10. همان منبع، حکمت 437، ص 769.

11. همان منبع، نامه 70، ص516.

12. نهج‏البلاغه، خطبه 167.

13. استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه گفتارها، انتشارات صدرا، تهران 1361، ص 192.

14. ترجمه و شرح نهج‏البلاغه: خطبه‏ها، نامه‏ها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین علیه‏السلام، بقلم علامه حاج سید علینقی فیض‏الاسلام، انتشارات فیض‏الاسلام، تهران 1377، خطبه 94، ص282.

گفتارهای امام علی(ع) در مورد پیغمبر اکرم(ص) در نهج‏البلاغه متعدد است از جمله خطبه‏های 1 (ص34)، 2 (ص43)، 82 (ص183)، 88 (ص222)،

بالاترین خیانت‏ها در غرب بوده و بزرگ‏ترین جرایم را در بر دارد. در اسلام حقوق مردم، احترام فوق‏العاده‏ای دارد و خیانت در حقوق عمومی بالاخص خیانت به جامعه و امت، بزرگ‏ترین خیانت‏ها می‏باشد. خیانت معاویه را تنها در این چارچوب می‏توان درک کرد. عدالت اجتماعی در اسلام فوق‏العاده مقدس و حقوق افراد فقط در این دایره قابل درک است. به عبارت دیگر اگر سازمان اجتماعی و مقررات و قوانین اجتماعی موزون و متعادل نباشد اخلاق شخصی و حقوق افراد موزون نخواهد بود. وحدت اسلامی در مرکزیت این عدالت اجتماعی قرار دارد:

«واعتصموا بحبل اللّه‏ جمیعا و لاتفرّقوا و اذکروا نعمة اللّه‏ علیکم اذ کنتم اعداءً فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا...؛ (آل عمران/ 103) همه با هم به ریسمان الهی بچسبید و متفرق و مشتت نشوید، آن وقت را به یاد بیاورید که با هم دشمن بودید، نسبت به هم کینه و عداوت و حسادت داشتید خداوند به وسیله اسلام دل‏های شما را به هم مهربان کرد.»

مطابق این آیه، وحدت و عدالت دو طرف یک سکه هستند. امام علی(ع) در نخستین کلام خود تحت عنوان توحید و قرآن، شیواترین سخنان را در نهج‏البلاغه ایراد می‏فرماید، در آنجا که به حضرت محمد(ص) اشاره می‏کند و می‏گوید:

«او موهومات طبقاتی را لغو کرد و مسلمانان را در مقابل قانون مقدس قرآن، بدون استثنا مساوی و برابر قرار داد، دیگر توانگران خیره‏سر، که از میراث دیگران سیم و زر اندوخته بودند و بر کارگران تهی‏دست و زحمتکش کبریا و آقایی می‏فروختند، نمی‏توانستند از موقعیت منحوس خویش استفاده کنند.»(14)

وی در حقیقت احساسات خود را نسبت به رسول خدا و پیشوای خود، با کلماتی فصیح ظاهر می‏سازد.

در دو جلد کتاب غررالحکم و دررالکلم تألیف علامه عبدالواحد تمیمی آمدی که به گفتارهای امام علی(ع) اختصاص داده شده‏است 71 گفتار درباره عدالت، 83 گفتار در باب حق و گفتارهای متعددی در مورد ستم، حق خداوندی و غیره ذکر شده‏است. مطالعه و بررسی و تحلیل این گفتارها

نشان می‏دهد که تفکیک عدالت اجتماعی از عدالت اقتصادی یا عدالت سیاسی و اداری در سخن امام علی(ع) مشکل به نظر می‏رسد زیرا عنوان عدالت اجتماعی، تمام این ابعاد را به طور جامع دربردارد. مثلاً دادگری افزون‏ترین دو سیاست است: «دادگر باش تا فرمانده باشی» و «دادگری کن تا حکومت کنی»(15). عدالت روح گواهی است و جان حکم‏هاست. نیکویی عدالت نظام خلق است و بهترین سیاست‏ها عدل می‏باشد. برای سیاست کردن مردم، عدل کفایت می‏کند و سیاست و کمال عدل سه چیز است: نرمی در دوراندیشی، به نهایت رسانیدن در دادگری، و احسان در میانه‏روی. از دیدگاه امام علی(ع) «عدالت زندگی است» و «عدل و داد نظام فرمانروایی است» دولت عادل از امور ثابت و پابرجاست. برای امام علی(ع) «آزادگی از کینه و حیله پاک است» و «برای آزادمنشان پاداشی نیست مگر اعزام و احترام.» حق شمشیری است برنده، شمشیری علیه اهل باطل. برای حق دولتی است و هر که با حق بجنگد گرفتار شود. او می‏فرماید:

«خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمه حقوق خویش قرار داده، پس کسی که قیام به حقوق بندگان خدا کرد این عمل کشیده می‏شود به قیامت نسبت به حقوق خدا (یعنی اگر بندگان را مراعات نمود و آنها را ضایع نکرد حقوق پروردگار را هم ضایع نخواهد کرد.»(16)

یکی از مهم‏ترین اسناد تاریخی در مفهوم و سیاست‏گذاری عدالت اجتماعی، فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر فرماندار مصر می‏باشد. این سند به تنهایی تمام جوانب اصل وحدت‏گرایی و آزادمنشی، اصل حقوقی و سیاسی، و اصل اقتصادی و مدیریت و سازمانی را به طور شیوا و جالبی خلاصه می‏کند. من در تاریخ سیاسی و دولت سندی سراغ ندارم که به این تفصیل و دقت مراتب فرمانداری و حکومت را در الگوی یک گفتار و سیاست‏گذاری عدالت اجتماعی به این زیبایی و فصاحت کلام بیان کند. در ادبیات علوم سیاسی و روابط بین‏المللی به ویژه در غرب کم‏تر به این سند و فرمان توجه شده‏است. ولی فرمان امام علی(ع) به عنوان ریاست یک حکومت و نظام پراقتدار وقت جهان به یکی از فرمانداران خود در امور سیاسی و

اقتصادی و اجتماعی باید بیش از آنچه تا به حال روان بوده مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران قرار گیرد. مرکزیت این فرمان در عدالت اجتماعی است و ابعاد چهارگانه آن عبارت از 1. خداسالاری؛ 2. مردم‏سالاری؛ 3. شایسته سالاری؛ دیوان سالاری است. امام علی(ع) در این یادداشت و سند مهم در واقع نظریات، الگو، و تئوری خود را درباره عدالت اجتماعی به صورت یک فرمان سیاست‏گذاری به فرماندار مصر پیاده می‏کند. در این فرمان امام و خلیفه امت اسلامی نظریات خود را درباره انصاف، ستم، میانه‏روی در حق، برابری و مساوات، آزادی، وزارت، انتقاد، مشورت، حد و فصل اختلافات، مالیات، پاسخگویی به مردم، نویسندگان و تجار و صنعت‏گران، خودکفایی، مشروعیت حکومت، سپاه و دیوان‏سالاری و به طور کلی عدل و درستی بیان می‏کند.

گرچه تشریح و تحلیل فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر خود احتیاج به یک رساله جداگانه دارد ولی یک نگاه کوتاه و مختصر به مجموعه و چکیده‏هایی از این سند در تبیین مفهوم عدالت اجتماعی امام و پیشوای مسلمین، ضروری به نظر می‏رسد. این سند با این جمله که «این فرمانی است که بنده خدا امیرالمؤمنین به مالک اعطا می‏کند»، شروع می‏شود. یعنی حاکمیت و مشروعیت امام و رئیس حکومت از خداست. به استناد این فرمان، مالک اشتر مأمور است که شئون اجتماعی و اقتصادی مصریان را تحت نظر مستقیم خویش درآورد و به آبادی و عمران آن مملکت جدا قیام کند.(17) به عبارت دیگر فرمانداری تنها یک سمت سیاسی و تشریفاتی نیست بلکه رفاه اجتماعی، مالیات، بودجه، برنامه‏ریزی اقتصادی مردم را دربردارد و توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی در مفهوم عمران اسلامی خلاصه می‏شود. فرمان می‏گوید ای مالک تو کشور مصر را به زیر فرمان خواهی آورد، یعنی نظام و امنیت کشوری وظیفه تو و جزوی از مشروعیت فرمانداری است، و از سپاه بی‏کران اسلام در صحرای وسیع افریقا سان خواهی دید. در اینجا از اسلام به عنوان یک نظام و ابرقدرت اصلی و توحیدی روز با مأموریت جهان شمولی ویژه خود یادآوری شده‏است. انصاف و عدل سرلوحه برنامه حکومت و دادگاه خانه ملت است و قانون حق

عموم. در این یک جمله به تنهایی تمام ابعاد و اهداف عدالت اجتماعی خلاصه شده‏است.

فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر می‏گوید: «فریاد بندگان را گوش کن و از خشم بترس»، که نمونه‏ای از خشم خداوند قهار است. در اینجا مردم سالاری و خداسالاری عدالت اجتماعی به خوبی آشکار است و مسئولیت و پاسخگویی به خداوند و مردم اساس حکومت می‏گردد. در فرمان به روشنی و فصاحت یادآوری می‏شود که همیشه با توده مردم باش و از آنِ امت، تا مردم از آن تو باشند. آنجا که می‏گوید:

«هیچ می‏دانی که بدترین وزیران در دولت تو از کدام هیئت انتخاب می‏شوند، آن وزیر شریر و آن عنصر پستی که در دربار ستمکار پیش از تو وزارت داشته و مصدر امور بوده‏است. از آن نانجیب سخت برحذر باش. اینان از پستان ستم شیر خورده‏اند و جرثومه‏های بیداد و طعم در ذات وجودشان خانه کرده و ریشه دوانیده‏است.»(18)

دیوان سالاری امام علی(ع) در لابه‏لای این کلمات به عالی‏ترین و واضح‏ترین طریق خود جلوه می‏کند. فرمان ادامه می‏دهد و به مالک می‏گوید:

«مالکا بر آن وزیر آفرین باد که چون خداوند تاج و تخت را در پرتگاه ظلم ببیند از خشم زمامدار اندیشه نکند. مبادا که در حکومت تو خادم و خائن یکسان باشند.»

یعنی انتقاد و نصیحت در حکومت اسلامی آزاد و حتی واجب می‏باشد و فساد اداری با عدم توجه به شایسته سالاری و درستکاری به وجود می‏آید.

امام علی(ع) به مالک اشتر دستور می‏دهد که از مجامع عمومی جلوگیری مکن، زیرا این اتحاد، امت را به وحدت کلمه نزدیک کند. آزادی بیان و تجمع در امت اسلام از اصول حکومت است. آنجا که می‏گوید:

«سربازان را آنچنان بی‏نیاز و چشم و دل‏سیر نگاه‏دار که گوهر را با خاک فرق ننهند و ثروت جهان در نظرشان خاشاکی ناچیز جلوه نماید.»

یعنی ارتش و قوای نظامی، اقتدار و نیروی خود را از اسلحه و تکنولوژی تحصیل نمی‏کنند بلکه از ایمان و سازمان و تشکیلات و رفاه عمومی. اقتصاد و بیت‏المال مردم و تقسیم عادلانه بودجه و ثروت از اهداف اصلی این

عدالت اداری می‏گردد، وقتی که می‏خوانیم، امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر می‏فرماید:

«وای بر مصر و وای بر ملت اگر سربازان و سپاه گرسنه و ناچیز باشند زیرا تهی‏دستان را می‏توان فریب‏داده‏ای سردار من به جهت تکمیل سازمان دولتی در ایجاد دادگاه‏ها و مراکز عدالت ناگزیر هستی. با چه زبان سفارش کنم که داوران و قضاوت را از نخبه دانشمندان که به زینت علم و فضیلت اخلاق تا حد نهایی آراسته باشند انتخاب کنی و همواره کارمندان دولت خود را سیر نگه‏دار.»

اصلاحات اجتماعی و حکومتی بدون عدالت اجتماعی غیرممکن است. زیرا به مالک اشتر در این فرمان صریحا دستور داده شده‏است که آنچنان قاضی را به بذل مال و افزایش حقوق توانگر ساز که در دادرسی مردم، دهان به رشوه نیالاید، زیرا کشور جوان اسلامی در گذشته محیطی پر فجایع و افتضاح بود، اشرار حکومت می‏کردند و اوباش.(19)

زمانی که عثمان بر مسند خلافت تکیه زد و هنگامی که دستگاه ساده زمامداری و خلافت به تدریج پر تجمل گردید و به جای تقوی و امانت، مال و مقام ظاهری مورد و ملاک شخصیت‏های اداری و تقسیم بیت‏المال و خزانه کشور شد امام علی(ع) تحت عنوان پیشوا خطابه‏ای در اولین روزهای خلافت خود ایراد کرد و ابعاد سیاسی و اقتصادی و مالی عدالت اجتماعی خود را چنین بیان نمود:

«آنکه بیش از من بر این کشور بزرگ حکومت می‏کرد قانون اسلام را ناچیز انگاشته و تا دورترین مرزهای این سرزمین دست تعدّی و ظلم دراز کرده بود. امروز که دست انقلاب و آشوب او را از کاخ صدارت پایین آورده باز هم دیده می‏شود که بدعت سابق به صورت شراره‏های نیم خاموش در میان جامعه دود فتنه و شرارت را برانگیخته و آتش نفاق را دامن می‏زند. به خدای توانا سوگند چنان نقشه حدود و حقوق را با هندسه عدل و داد ترسیم کنم که پشیزی از دارایی بینوایان بر گردن اشراف باقی نماند. باز هم بر هر چه مقدس است قسم پول‏هایی که از ثروت دیگران به کابین زنان رفته و قباله‏ها بر املاک بدان وسیله تنظیم شده‏است به دست عدالت باز گرفته خواهد شد و آن اسناد و مدارک که به امضای ظلم ننگین است به هیچ وجه به رسمیت نخواهیم شناخت.»

از دیدگاه امام علی(ع) مقتضی عدالت اجتماعی، مساوات است در شرایط حقوقی مساوی و نه در شرایط نامساوی که تبعیض در آن دخالت داشته است. عدالت این است که حق هر ذی‏حق به وی برسد، جامعه‏ای که امتیازات موهوم در آن بی‏اعتبار است. در خطبه جنگ صفین، امام علی(ع) امت خود را به همکاری و مشورت با یکدیگر تشویق کرده می‏فرماید:

«پس از حق‏گویی با مشورت به عدل خودداری ننماید زیرا من برتر نیستم از اینکه خطا کنم و از آن در کار خویش ایمن نمی‏باشم مگر آنکه خدا از نفس من کفایت کند آن را، که او به آن از من مالک‏تر و تواناتر است.»(20)

در اینجا امام علی(ع) تشویق می‏کنند که با او بی‏پروا حق را بگویند و آنچه را درست و به عدل می‏دانند بیان کنند و گرچه امام معصوم و منزه از خطاست، اقرار به این است که عصمت آن امام از جمله نعمت‏های خداوند متعال بوده و عدالت اجتماعی جایگاه بسی بزرگ در اندیشه ایشان دارد. از نظر او در عدالت سیاسی باید لیاقت مقام و منصب را داشت و نباید به قدرت حریص بود. فردی که دستخوش هرج و مرج توده‏ها و افکار عمومی باشد، عقل او را رهبری نمی‏کند. بالا بردن مقام خانواده در خلفای پیشین، به تنهایی یک رویه متداول شده بود. انگیزه‏ها و اغراض شخصی در بسیاری موارد سیاست‏گذاری عمومی و مملکتی را تحت‏الشعاع قرار داده بود. این گونه صف‏آرایی سیاسی از دیدگاه امام علی(ع) به نفع عمومی نبود، زیرا منظور اصلی اغلب برداشتن رقیب خطرناک از سر راه خود بود. این پدیده‏ها را آشکارا از رفتار طلحه و زبیر که بیعت امام علی(ع) را شکستند مشاهده می‏کنیم.

اطلاع‏رسانی امام علی(ع) به امت یکی از اصول عدالت اجتماعی او بود و او مردم را مخاطب می‏ساخت:

«قسم به کسی که او را به حق فرستاد سخت زیر و رو و درهم آمیخته شوید، سپس غربالی و از هم جدا گردید و برهم زده شوید آنچنان که کفگیر در ته دیگ طعام زنند تا پست‏ترین فرد شما به بالاترین مقام رسد و افراد برتر به مقامات پست. کسانی که عقب مانده بودند سبقت گیرند و جلو افتند، و سابقه‏داران با قدر و منزلت عقب می‏مانند که به خدا قسم

 

نه به اندازه سر سوزنی (حقیقت را) پنهان کردم و نه هیچ نوع دروغی گفتم، و نسبت بدین موقعیت و بدین روز باخبر بوده‏ام.»(21)

همه مورخین معتقدند که او از شدت حق‏خواهی و اتکای به اصول عدالت اجتماعی در امت اسلامی بود که بالاخره مجبور شد ولایت را بپذیرد و این مشکل را بر خود تحمیل کند. او آنچه را احساس می‏کرد با مردم در میان گذاشت. امام علی(ع) سخنگو ندارد و در زمامداری او که حکومت اسلامی به سه قاره دنیا رسوخ کرده، سیاست مساوی است با عدالت اجتماعی و توحید.

عدالت مطلق، پایه عدالت اجتماعی امام علی(ع) را تشکیل می‏دهد. در حکومت عمر و سپس در خلافت عثمان یک گونه عدالت اقتصادی نسبی به وجود آمده بود. مثلاً عمر دستور می‏داد غنیمت سرشار جنگی را بر طبق قدر و منزلت و قدمت افراد تقسیم کنند. امام علی(ع) روز دوم بیعتش در مسجد برپا خاست و سیاست عدالت مطلق خود را چنین بیان نمود:

«مردم!... من یکی از افراد شما هستم، نفع من نفع شما و ضرر من ضرر شما است. من شما را به راه و روش پیغمبرتان می‏برم و دستوری را در میان شما اجرا می‏کنم که بدان مأمورم... آگاه باشید هر زمینی را که به کسی به تیول داده‏است و هر مالی از مال خدا را که بخشیده‏است به بیت‏المال برمی‏گردد. هیچ چیزی حق را باطل نمی‏کند. اگر ببینم که زنان با آن مال‏ها ازدواج کرده‏اند و کنیزکان به مالکیت درآمده‏اند و در شهرها پخش گردیده‏است همه را برمی‏گردانیم، چه بدون شک، در عدل گشایشی است، کسی که از حق به تنگ آید، ستم بیش‏تر او را در تنگنا قرار خواهد داد...»(22)

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 7 / 4 / 1391برچسب:امام علی (ع) ,و ابعاد عدالت اجتماعی, ] [ 11:33 ] [ بهزاد رحیمی صالح ] [ ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ مریدان امام علی ع خوش آمدید
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

با سلام ......وبلاگ من را با نام {برای سلامتی امام زمان صلواتwww.hidar1390.LOXBLOG.COM لینک کنید و بعد آدرس وبلاگ خود را بدهید تا خودکار تبادل لینک بشود .......موفق با شید





امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 178
بازدید ماه : 1164
بازدید کل : 34581
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



تماس با ما
نام شما :
ايميل شما :
نام دوست شما:
ايميل دوست شما:

Powered by zirebaran.org

خدمات وبلاگ نويسان-بهاربيست