برای سلامتی امام زمان صلوات ولایت
|
اندیشه و افکار سیاسی شامل تمام آرا، اصول و منشورها، نظریهها، و فرضیههایی است که در مفهوم عملکرد سیاسی، روش سیاسی، انگیزه سیاسی، اقتدار سیاسی، دانش سیاسی، و سازماندهی سیاسی منظور میباشد. از نظر ما مسلمانان، اندیشه سیاسی بر دو طبقه ویژه ولی متفاوت استوار است: یکی اندیشه اسلامی و دیگری اندیشه سیاسی غیر اسلامی یا سکیولار (دنیوی و غیردینی). اندیشه سیاسی سکیولار، با جدایی و تفکیک حکومت و دین همراه میباشد در حالی که در اندیشه سیاسی اسلامی، موضوع حکومت و دین پیوستگی با خدا است و افراد و جامعه به عنوان خلافت و امانت در اجرای آیین اسلامی، حقوق و مسئولیتهای معینی دارند. عدالت اجتماعی به عنوان یک مفهوم جامع و همهجانبه در سیاستگذاری یک حکومت و یک نظام وسیع بینالمللی، برای اولین بار در تاریخ، از طرف امام علی(ع) و پس از شکست امپراطوریهای روم و ایران و فتوحات مسلمین در قارههای آسیا و آفریقا پایهگذاری شد. از دیدگاه امام علی(ع)، عدالت اجتماعی یک اصل همگرا و مشروع حکومتی است و همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اداری و سازمانی را در بردارد. در حالی که عدالت اجتماعی در دوران حکومت و امامت علی(ع) یک الگوی جامع و چند بعدی میباشد، یک نظریه و مطالعه تطبیقی نشان میدهد که چنین دیدگاه و اصل نظری همگرایی که از پایههای لاینفک یک نظام و از شرایط مشروعیت یک حکومت محسوب شود در نظامهای باستانی و حکومتهای غیر اسلامی قرون وسطی موجود نبودهاست. عدالت اجتماعی در چند قرن گذشته به صورت ابعاد فردی و متفرقه، تحت عنوانهای عدالت سیاسی، عدالت و قانون، عدالت اقتصادی، عدالت اداری، عدالت و مساوات و عدالت توسعه و غیره بروز کردهاست. عدالت اجتماعی امام علی(ع) از دو جهت بینظیر است، نخستین اینکه دیدگاه او از عدالت اجتماعی با ایمان او به عنوان مردی که از عدالت و حکم و وجدان منحرف نشد منطبق و همسان میباشد، دوم اینکه او تنها متفکری بود که به این دیدگاه جنبه عملی داد و به عنوان رئیس یک حکومت و یک جامعه وسیع چند ملیتی نظریات عدالت اجتماعی را در چارچوب دین مبین اسلام جامه عمل پوشانید. مدت امامت بتپرستی سرچشمه میگرفت و عدل و انصاف و منطق در آنها راه نداشت. در سرود معروف به «شماش» در خدایان آشوریها و بابلیها (که شباهت زیادی به خدایان سومریها به نام «اتو» دارد) حاکمیت از آنِ دو قاضی است که یکی با قبولی کوزههای شراب، رشوهخوار میشود و دیگری با حمایت از ضعفا، عمر زیادی مییابد. شماش مظهر عدالت و دارنده رستگاری و حقیقت است.(1) در قوانین سومری که الهامبخش قانوننامه حمورابی است برای اولینبار از روابط بازرگانی، شرایط وام و ترتیب عقد قراردادهای مختلف سخن آمدهاست و مردم تشویق شدهاند که قبل از مراجعه به محکمه، از طریق داوری عمومی اختلافات خود را حل و فصل کنند. از آنجاکه کاهنان سومری از عموم طبقات، مالدارتر و ثروتمندتر و نیرومندتر بودند و این طبقه به دیگران ظلم میکرد و اموال آنها را غارت مینمود، گروهی به رهبری «اوروکاژینا» که در تاریخ باستان به عنوان یکی از اولین اصلاحطلبان معرفی شدهاست، علیه نظام آن زمان قیام کردند و خواستار اجرای عدالت شدند.(2) افلاطون در مباحث حقوقی و قانونی خود به مقررات ظالمانه آن ایام اشاره و از قول کسی که در حال احتضار است شکوه آغاز میکند و میگوید: «ای خدایان آیا در پیشگاه شما سزاوار است که مرا در اموال خویش اختیار نباشد و نتوانم آن را به میل خود، میان دوستان، به نسبت محبت هر یک تقسیم کنم؟» به موجب قانون روم، قول زنان و پسران و غلامان اعتبار نداشت و محاکمه آنان در خانه انجام میگرفت و قاضی محکمه پدر خانواده بود و حضور خدایان خانگی حتی حق رأی اعدام را داشت. مجموع این عوامل باعث شد که زمامداران یونان و روم، جهت جلوگیری از اعتراضات طبقه پایین و احتمال قیام و آشوب آنها چارهجویی کنند. به موجب الواح دوازدهگانه که قبل از کشف قوانین حمورابی از قدیمترین قوانین مدوّن به شمار میرفت همه اموری که مورد قبول عامه بود قانون خوانده میشد و بدین ترتیب قوانین که زاده فکر بشر بودند همیشه در حال تغییر بودند. مثلاً در شهر آتن در یونان به فاصله سیسال دو بار مجموع قوانین مدنی به وسیله دراکون و سولون تغییر یافت. قوانین دراکون حافظ منافع اشراف ولی قوانین سولون مولود جنبشهای اجتماعی آن روز آتن بود. سقراط عقیده داشت که حقیقت فوق عادت و عدالت برتر از قانون است و پس از قتل او بود که بحث در پیرامون مسائل اجتماعی توسط متفکرین مانند افلاطون و ارسطو در زمینههای قانون و عدالت آغاز شد.(3) در مصر و بابل و در میان قوم یهود و دیگر اقوام شرق، آثار ظلم و نابرابری فراوان بود. مطالعه کتاب مقدس بسیاری از این نامساواتیهای اجتماعی و اقتصادی را به خوبی مجسم میسازد. در کتاب ارمیا میخوانیم که وضع اخلاقی مردم به قدری تأسفانگیز است که «در کوچههای اورشلیم گردش کرده ببینید و بفهمید و در چهارسوهایش تفتیش نمایید که آیا کسی را که با انصاف عمل نماید و طالب راستی باشد، توانید یافت تا من آن را بیامرزم.» در باب بیست و سوم انجیل متی از فساد روحانیون یهودی سخن میگوید. پیدایش مالکیت، رواج مبادله و ظهور پول و سود و بردگی، اختلافات طبقاتی را ظاهر کرد و تدریجا مسأله حق و شخصیت ممتاز حمورابی (2123ـ2081 قبل از میلاد) است که در طی 43 سال سلطنت خود قانون نامه تاریخی معروف به حمورابی را تنظیم میکند و در مقدمه آن میگوید: «خدایان به من که حمورابی هستم فرمان دادند تا چنان کنم که عدالت بر زمین فرمانروا باشد....» این قانون مدت 15 قرن دوام یافت و دین بابلی که یک آیین زمینی، و نه آسمانی، جاهلی بود همواره دنبال خیرات مادی و زمینی میرفت و مفهوم عدالت از تنظیمبندی مادیات زندگی سرچشمه میگرفت. در قوم یهود، قضاوت و مأمورین دیوانی از میان گروه متمولین انتخاب میشدند و با داشتن قدرت اجتماعی و اقتصادی، اغلب حق ضعفا و بیوهزنان و یتیمان و کودکان صغیر بیدفاع را به نفع اغنیا پایمال میکردند. همین جریانات باعث شد عدهای از متفکرین قوم بنیاسراییل به چاره افتند و خواستار رعایت عدل و انصاف شوند و به تدریج همین بیعدالتیها بود که آنان را به پرستش خدای واحد (یهوه) سوق داد. در همین هنگام است که بودا، در هند، مردم را به سرکوبی شهوات دعوت میکند و کنفوسیوس، در چین، تخم حکمت ویژه خود را در میان قوم خویش میافشاند. تا ظهور اسلام، مفهوم عدالت اجتماعی به صورت جامع و به عنوان یکی از ارکان اساسی نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مورد توجه هیچ یک از ادیان و مذاهب و مکاتب بشری قرار نگرفته بود. وحدت به عنوان یکی از دو عامل منشور اقتدار و قدرت در اسلام از طریق اداره عدالت اجتماعی امکانپذیر میباشد. به طور کلی دو طریقه در اجرای عدالت اجتماعی در نظام اسلامی وجود دارد: معنوی و اجتماعی. سازمانها و نهادها و مؤسسات معنوی اسلام مسئولیت آموزش و پرورش و اصلاح معنوی و اخلاقی افراد و جامعه را عهدهدار هستند و این خود عملکرد و کارکرد نهادهای اجتماعی نظام را تسهیل میکند. نهادهای اجتماعی به عنوان قوای مجریه، مقننه و قضاییه، مفهوم عدالت اجتماعی را بر مبنای اسلامی پیاده میکنند. نظام اجتماعی اسلامی در متن دو ردیف الهی و اجتهادی که با یکدیگر مربوط میباشند قرار دارند درحالی که نظام اجتماعی ردیف الهی همیشگی و تغییرناپذیر است. نظام اجتماعی اجتهادی، احتیاجات ویژه امت اسلامی را از طریق تعبیر و تفسیر و تحلیل عهدهدار میباشد. موضوع عدل در خود قرآن کریم مکرر ذکر شدهاست و در تاریخ اسلام و در میان مسلمین فصلی طولانی دارد. زیرا یکی از ارکان اسلام اصل عدل است. اصول دین را شیعیان پنج چیز میشمارند: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. و عدل و امامت اختصاصا در شیعه از اصول دین شمرده شدهاست. مطالعه و بررسی دقیق عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع) از آن جهت مهم است که دوران امامت و خلافت او ابعاد معنوی و اجتماعی عدالت را به طور واضح و روشن بیان میکند و قوانین و حقوق الهی از طریق علم و دانش خود امام به طور مستقیم تبیین میگردد. عدالت اجتماعی در نهجالبلاغه به صورت یک فلسفه و نظریه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد و به صورت یک ناموس بزرگ اسلامی جلوه میکند. مفهوم عدالت اجتماعی امام علی(ع) را میتوان در سه بعد اصلی: الف) وحدتگرایی و آزادمنشی؛ ب) حقوقی و سیاسی؛ ج) اقتصادی و مدیریت یا سازمانی، مورد مطالعه قرار داد. هر یک از این ابعاد نیز تحت پنج عوامل یا شاخههای پیوندی میتواند مورد بررسی قرار گیرد. در مجموع، مفهوم عدالت اجتماعی امام علی(ع) شامل سه بعد اصلی و پانزده بعد فرعی به شرح ذیل است که تمام آنها به هم مربوط و جزء لاینفک عدالت اجتماعی میباشند: الف) اصل وحدتگرایی و آزادمنشی که شامل ابعاد: 1. توحیدی و الهی؛ 2. مساوات و برابری؛ 3. وحدت و همبستگی؛ 4. آزادی؛ 5. جهانسازی اسلامی میباشد. ب) اصل حقوقی و سیاسی که شامل عوامل: 1. کرداری و رفتاری؛ 2. حقوق مدنی؛ 3. منافع عمومی؛ 4. مسئولیت و پاسخگویی؛ 5. رأی و مشورت است. ج) اصل اقتصادی و مدیریت یا سازمانی که عوامل: 1. مدیریت و اقتدار؛ 2. اصولی بودن؛ 3. همهجانبه بودن؛ 4. اقتصاد امتی و ملّی؛ و 5. یکسان گردانیدن و تقسیم ثروت را دربردارد. ما در مطالعه و تحلیل محتویات نهجالبلاغه (خطبهها، اوامر، نامهها، حکمها و موعظهها) درمییابیم که در 16 مورد، عدالت اجتماعی به صورت کلی آن و در چارچوب اصل وحدتگرایی و آزادمنشی، در 34 مورد به صورت اصل حقوقی و سیاسی و اداری، و در 20 مورد به صورت عدالت اقتصادی مطرح و مورد بحث و صحبت قرار میگیرد. اصل وحدتگرایی و آزادمنشی، در خطبهای که در وصف شگفتی آفرینش گفته شدهاست با عدالت و مساوات چنین بیان میشود: «بزرگ و خُرد و سنگین و سبک و توانا و ناتوان در مخلوقاتش نیست مگر آنکه (نسبت به قدرت کامله او) یکسان است.»(4) در خطبهای که در حمد و ثنای خدای تعالی است میخوانیم: «و بدانید خداوند هرگز رضایت نخواهد داد برای شما به چیزی که بر پیشینیان شما از آن به خشم آمد، و هرگز بر شما خشمگین نمیشود به چیزی که بر پیشینیان شما به آن رضایت داده.»(5) امام علی(ع) این اصل خلقت، علت، آزادی، و مساوات را یک حق بشری و الهی اعلام میکند. نه تنها به عنوان یک متفکر و عالم و پیشوا، بلکه همچنین به عنوان امام و خلیفه و حاکم و رئیس حکومت یکی از بزرگترین ممالک پرقدرت دنیا. در خطبهای که در جنگ و نبرد صفین ایراد میشود، امام علی(ع) به عنوان پیشوا و فرمانده کل قوای مملکتی به این حق، مشروعیت سیاسی و اجتماعی و نظامی میدهد: «پس خداوند سبحان از جمله حقوق خود برای بعضی مردم بر بعض دیگر حقوق واجب فرموده، و حقوق را در حالات مختلفه برابر گردانیده، و بعضی آنها را در مقابل بعض دیگر واجب نموده و بعضی از آن حقوق وقوع نمییابد مگر به ازاء بعض دیگر و بزرگترین حقها که خداوند سبحان واجب گردانیده حق والی (رئیس حکومت) است بر رعیت (شهروندان) و حق رعیت است بر والی و این حکم را خداوند سبحان برای هر یک از والی و رعیت بر دیگری واجب فرمودهاست و آن را سبب نظم و آرامش برای دوستداری ایشان یکدیگر را و ارجمندی برای دینشان قرار داده، پس حال رعیت نیکو نمیشود مگر به خوشرفتاری حکمفرمایان، و حال حکمفرمایان نیکو نمیگردد مگر به ایستادگی رعیت در انجام دستور ایشان. پس هرگاه رعیت حق والی و والی حق رعیت را اداء نمود، حق در بین ایشان ارجمند و قواعد دینشان برقرار و نشانههای عدل و درستکاری برپا و سنتها در مواضع خود جاری گردد، و بر اثر آن روزگار اصلاح میشود، و به پایندگی دولت و حکومت امید میرود....»(6) در این خطبه و سند که پایه حکومت و سیاستگذاری امام علی(ع) میباشد، عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل حقوق بشری و الهی اعلام میشود و چنین پدیدهای با امنیت جامعه و ثبات حکومت و مشروعیت آن رابطه کاملی پیدا میکند. این خطبهها در تأیید و اجرای آیات مبارک قران در تأمین عدالت اجتماعی است: «لقد ارسلنا رسلنا و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم اللّه من ینصره و رسله بالغیب انالله قوی عزیز.» (حدید/ 25) «ان اللّه یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذیالقربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکّرون.» (نحل/ 90) هر دو آیه از موضوع عدالت صحبت میکنند در آیه اول، هدف اصلی مکاتب الهی، برقراری عدالت اجتماعی ذکر میشود و در آیه دوم، این عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل از حقوق و مبانی اسلام معرفی میشود. در ادبیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی غرب و در آثار متفکرین اروپایی و امریکایی چنین بیان صریح و آشکاری در مورد عدالت اجتماعی و حقوق آن پیدا نمیشود و نزدیکترین جملات و منشورها به آن پس از یازده قرن که از ظهور اسلام گذشت در اواخر قرن هیجدهم میلادی در اعلامیه انقلاب فرانسه و در سند استقلال و پیدایش ایالات متحده امریکا ذکر میشود، بدون آنکه این گونه نظامها چنین عدالت اجتماعی را هرگز به مرحله اجرا بگذارند. مثلاً توماس جفرسون یکی از متفکرین لیبرال غرب و از مؤلفین قانون اساسی ایالات متحده امریکا، جمله معروف «آشکار است که همه مردم مساوی خلق شدهاند...»(7) را در آن سند گنجانیده بود، در حالی که خود تعدادی برده داشت و سیستم بردگی را نیز محافظت مینمود. او مورد مباهت هموطنان خود قرار داشت و قهرمان «مساوات» و عدالت سیاسی امریکا گردید. تا چه حد متفکرین و روشنفکران غرب مانند جفرسون که مدتی سفیر امریکا در فرانسه بود و بالاخره به مقام سومین رئیس جمهور امریکا رسید، یا آن عده که اعلامیه حقوق بشر را در انقلاب فرانسه نوشتند از محتویات قرآن کریم و نهجالبلاغه آگاهی داشتند و با اصول اجتماعی و عدالت اسلامی آشنا بودند؟ آنچه مسلم است اصول و معارف اسلامی به ویژه در قرون وسطی از طریق دانشگاهها و مراکز علمی ـ مانند غرناطه (گرانادا) در آن زمان که مسلمانان بر اسپانیا حکومت داشتندـ به اروپا راه پیدا کرد و بسیاری از دانشمندان اروپای غربی که در مدارس اسلامی اسپانیا آموزش دیده بودند به دقت بر متون رسالات و آثار اسلامی تسلط پیدا نمودند و از دیدگاههای قرآنی و علوم اسلامی بهرهمند شدند. در اسلام، حق، منشأ و مبنای مشروعیت هر کاری است و بنابراین آنچه حق نیست مشروع هم نیست. مثلاً در مورد آزادی، هر آزادی در اسلام حق نیست و نمیتواند مشروعیت داشته باشد. اهدای آزادی به شخصی که حق و حقوق افراد را از بین ببرد نه تنها قانونی نیست بلکه عدالت جامعه را به خطر میاندازد. از نامههای امام علی(ع) به سهلبن حنیف انصاری که از جانب او بر مدینه حکمفرما بود آشکار است که عدل و درستی، شاخص مسئولیت و آزادی در جامعه اسلامی است: «عدل و راستی را (از روش ما) شناخته، دیدند، و شنیدند و در گوش دارند، و دانستند مردمی که نزد ما هستند در حق برابرند، پس (بین آنها چیزی تقسیم نمیکنیم مگر با تسویه) گریختند تا اینکه سودی را به خود اختصاص داده و دیگران را بیبهره نمایند. خدا آنها را از رحمتش دور گرداند.»(8) در جای دیگر امام علی(ع) میفرماید: «تَنْزِلُ المَعُونَةُ علی قَدرِ المَؤُونَةِ!؛(9) کمک و یاری هر کس به اندازه نیازمندی (او) خواهد رسید.» در بسیاری از ادیان، منجمله مسیحیت بر مسأله بخشش تأکید شدهاست و مراتب والایی را دارا میباشد. در اسلام که یک دین و نظام جامع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است عدالت بر بخشش برتری پیدا میکند. از امام علی(ع) پرسیدند کدام یک از دادگری یا بخشش برتر است؟ ایشان فرمود: «دادگری چیزها را به جای خود مینهد، و بخشش آنها را از جان خود بیرون مینماید (زیرا جود زیاده بر استحقاق میبخشد) و عدل نگاهدارنده همگان است و جود فقط به کسی بهره میدهد که به او بخشش شده، پس عدل شریفتر و برتر میباشد.»(10) عدل، امور جامعه و مملکت و امت را در مجرای خود قرار میدهد ولی جود جریانها و سیاستگذاریها را از مجرای اصلی خارج میکند. در اینجا امام علی(ع) به جنبه اجتماعی عدل و نه تنها به جنبه اخلاقی و فضیلت شخصی و نفسانی قضیه تکیه میکند. او اولین متفکر و رئیس حکومتی بوده که عدالت اجتماعی را جزء لاینفک نظام اجتماعی اعلام کرد.(11) قبل از اسلام در سایر نظامها حق و ذیحقی بود ولی این اسلام و این امامت و خلافت علی(ع) بود که این منشور و اصول را جزو سیاستگذاری و قانون اساسی روز خود قرار داد تا هر حقی به ذیحق خود برسد. حق و عدالت یک امر واقعی در حکومت علی(ع) بود و نه یک نظریه یا فرض خیالی. جنگها جمل و صفین در حقیقت جنگ جمود و رکود فکری و بین روشناندیشی و عدالت اجتماعی بود. تصلب و انعطافناپذیری در امر عدالت اجتماعی و در آغاز اولین دوره نظام وسیع و جهانسازی اسلامی برای امام علی(ع) دشمنها درست کرد و همان طوری که بارها توسط نویسندگان و تاریخ شناسان اظهار شدهاست ایشان قربانی جمودها گردید و به شهادت رسید. نهجالبلاغه نشان میدهد که دستورهای اسلام تابع حسن و قبح واقعی بوده و حق عدالت اجتماعی نه تنها واقعیت داشته بلکه به رسمیت شناخته شدهاست. چنین حق عدالت اجتماعی از قانون خلقت کسب شدهاست. تکلیف و حق از یکدیگر در نظام اسلامی جدا نیستند. در اینجا دیدگاه امام(ع) در مورد عدالت اجتماعی با دیدگاه بسیاری از متفکرین دیگر که قرنها بعد در این مورد سخنوری کردند و نظریه دادند کاملاً متفاوت میباشد. نظریات حقوق قراردادی طبیعی که مبنای نظریههای عدالت اجتماعی در بین متفکرین غرب از جمله امانوئل کانت شد بر پایه قراردادهای اجتماعی و فردی بین افراد گذشته شدهاست و این پدیده از جنبه و دیدگاه «خردگرایی مختاری» مورد توجه قرار میگیرد و اخلاق فردی در آن حاکم میباشد. امام علی(ع) عدالت اجتماعی را با مسئولیت اجتماعی و مسئولیت اجتماعی را با رابطه غایی میان انسان و مواهب عالم خلقت که یک رابطه کلی و عمومی است بیان میکند. او در روزهای اول حکومت خود جملهای به مردم فرمود: «فَاِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ و الْبَهائِمِ؛(12) شما مسئولیت دارید و مکلفید و حقوقی بر عهده شما هست حتی نسبت به چارپایان و زمین.»(13) عدالت اجتماعی غرب بر مبنای حقوق مادی بنا شد و اغلب با فعالیت و تولید اقتصادی سر و کار دارد. در اسلام این عدالت اجتماعی با آزادی و مساوات و الغای امتیازات و معنویات الهی همراه است. جهانگیری نظام اسلامی در آغاز ظهور اسلام و جهان شمولی و جهانسازی اسلامی دقیقا بر چنین عدالت اجتماعی تکیه دارد. مفهوم عدالت اجتماعی امروزی در غرب بر حق افراد و حق دولتها تکیه میکند و منظور از دولتها، دولت ملی یا نظام «ملت ـ دولت» چند قرن اخیر است. خیانت به حق افراد و حق دولت یادداشتها و منابع
مطالعات و بررسیهای علمی و متداوم در مورد عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع) در ادبیات دنیای غرب بسیار نادر میباشد و این باعث تأسف است. در طول تدریس و تحقیق خود در دانشگاههای غرب بویژه امریکا کوشش کردهام توجه دانشجویان و همکاران علوم اجتماعی خود را به اهمیت افکار و اندیشههای امام علی(ع) در شناخت علمی پدیده عدالت اجتماعی آشنایی دهم. یکی از رسالههای دکتری که تحت راهنمایی این نگارنده به مسئله عدالت اجتماعی، اقتصاد و رفاه جامعه اسلامی توجه کرده و فصلی به آن اختصاص داده شدهاست متعلق به مرحوم دکتر رضاقلی نظاممافی میباشد که تحت عنوان: Islam and Modern International Relations: The Contribution and InFluence lf shia در 1988 میلادی در دانشگاه امریکن در واشنگتن (امریکا) تکمیل شد. دو نمونه از کتابهائیکه در چند سال گذشته درباره امام علی(ع) به انگلیسی نوشته شده یا به آن زبان ترجمه شدهاست عبارتند از: - George Jordac, The Voice of Human Justice (Translated by M.Fazal Haq), Islamic Seminary of Parkistan, Karach; and reprinted by Anariyan publication, Tehran, 1990. - Mohamad Jawad Chirri, The Borther and the Prophet Mohammad (The Imam Ali), Islamic center of Detsoit, Michisan, 1996. از برکت طلوع انقلاب اسلامی مطالعه و تحقیق در رشته اسلامشناسی افزایش یافته است و امید است که افکار و آثار و اندیشههای امام علی(ع) بیش از پیش در ادبیات علوم اجتماعی وسعت و ترویج گردد. پینوشتها :
______________________________ 1. Epsztein, Leon, Social Justice in the Ancient Near East and the People oF the Bible. SCM Press Ltd., London, 1998, pp. 3-4. -George Jorkac, The Voice of Human Justice (Translated by M.Fazal Haq), Islamic Seminary of Parkistan, Karach; and reprinted publication, Tehran, 1990. -Mohamad Jawad Chirri, The Borther and the Prophet Mohammad (The Imam Ali), Islamic center of Detsoit, Michisan, 1996. 2.Ibid., pp. 124-135. 3.Thompson, James Westtall, the Development of the Idea of Social Democracy and Social Justice in the Middle Ages, American Journal of Sociology, Vol. 28, no.5, March 1923, pp. 586-605. 4.Nahj Al-Balaghah. Volume Two. Selection from Sermons, Letters and Sayings (Arabic and English) of Amir Al-Muminin, Ali Ibn Abi Talib. Selected and compiled by as-Sayyid Abu, l-Hasan Muhammad ibn al-Husayn ar-Radi al-Musawi, Ansariyan Publications, Qum, n.d, Sermon 185, p.6. خطبهها، نامهها، و فرمانها و گفتههای امام علی(ع) در این قسمت از مقاله از چاپ فوق نهجالبلاغه که بزبانهای عربی و انگلیسی است استفاده شدهاست. ردیف و شمارهبندی خطبهها در بعضی موارد با چاپهای مختلف نهجالبلاغه یکسان و منظم نبوده و خوانندگان باید به چاپ ویژه مورد ذکر مراجعه کنند. 5. Ibid, Sermon 183,p.6. 6.Ibid, Sermon 216, p.178. 7.این گفته (United States Declaration of Independence)توسط جفرسون در منشور استقلال امریکا نوشته شدهاست. این مهمترین جملهای است که امریکائیها در مورد برابری و مساوات در تأیید و پیدایش جمهوریت خود و بعنوان یک رهنمود مهم تاریخ ایالات متحد امریکا یاد میکنند. یادآوری این موضوع مهم ست که جفرسون که بسیار تحتتأثیر تحولات فراسنه قرار گرفته و مدتی نیز قبل از اینکه بریاست جمهوری امریکا برسد بعنوان سفیر کبیر آن کشور در فرانسه خدمت کرد، هیچ وقت علیه القای بردگی و خرید و فروش آن در امریکا سخن نگفت و خود مالک عدهای از بردگان افریقا نژاد بود. 8. نهجالبلاغه چاپ فوق، گفتار 139، ص 604. 9. نهجالبلاغه، حکمت 139. 10. همان منبع، حکمت 437، ص 769. 11. همان منبع، نامه 70، ص516. 12. نهجالبلاغه، خطبه 167. 13. استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه گفتارها، انتشارات صدرا، تهران 1361، ص 192. 14. ترجمه و شرح نهجالبلاغه: خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین علیهالسلام، بقلم علامه حاج سید علینقی فیضالاسلام، انتشارات فیضالاسلام، تهران 1377، خطبه 94، ص282. گفتارهای امام علی(ع) در مورد پیغمبر اکرم(ص) در نهجالبلاغه متعدد است از جمله خطبههای 1 (ص34)، 2 (ص43)، 82 (ص183)، 88 (ص222)، بالاترین خیانتها در غرب بوده و بزرگترین جرایم را در بر دارد. در اسلام حقوق مردم، احترام فوقالعادهای دارد و خیانت در حقوق عمومی بالاخص خیانت به جامعه و امت، بزرگترین خیانتها میباشد. خیانت معاویه را تنها در این چارچوب میتوان درک کرد. عدالت اجتماعی در اسلام فوقالعاده مقدس و حقوق افراد فقط در این دایره قابل درک است. به عبارت دیگر اگر سازمان اجتماعی و مقررات و قوانین اجتماعی موزون و متعادل نباشد اخلاق شخصی و حقوق افراد موزون نخواهد بود. وحدت اسلامی در مرکزیت این عدالت اجتماعی قرار دارد: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لاتفرّقوا و اذکروا نعمة اللّه علیکم اذ کنتم اعداءً فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا...؛ (آل عمران/ 103) همه با هم به ریسمان الهی بچسبید و متفرق و مشتت نشوید، آن وقت را به یاد بیاورید که با هم دشمن بودید، نسبت به هم کینه و عداوت و حسادت داشتید خداوند به وسیله اسلام دلهای شما را به هم مهربان کرد.» مطابق این آیه، وحدت و عدالت دو طرف یک سکه هستند. امام علی(ع) در نخستین کلام خود تحت عنوان توحید و قرآن، شیواترین سخنان را در نهجالبلاغه ایراد میفرماید، در آنجا که به حضرت محمد(ص) اشاره میکند و میگوید: «او موهومات طبقاتی را لغو کرد و مسلمانان را در مقابل قانون مقدس قرآن، بدون استثنا مساوی و برابر قرار داد، دیگر توانگران خیرهسر، که از میراث دیگران سیم و زر اندوخته بودند و بر کارگران تهیدست و زحمتکش کبریا و آقایی میفروختند، نمیتوانستند از موقعیت منحوس خویش استفاده کنند.»(14) وی در حقیقت احساسات خود را نسبت به رسول خدا و پیشوای خود، با کلماتی فصیح ظاهر میسازد. در دو جلد کتاب غررالحکم و دررالکلم تألیف علامه عبدالواحد تمیمی آمدی که به گفتارهای امام علی(ع) اختصاص داده شدهاست 71 گفتار درباره عدالت، 83 گفتار در باب حق و گفتارهای متعددی در مورد ستم، حق خداوندی و غیره ذکر شدهاست. مطالعه و بررسی و تحلیل این گفتارها نشان میدهد که تفکیک عدالت اجتماعی از عدالت اقتصادی یا عدالت سیاسی و اداری در سخن امام علی(ع) مشکل به نظر میرسد زیرا عنوان عدالت اجتماعی، تمام این ابعاد را به طور جامع دربردارد. مثلاً دادگری افزونترین دو سیاست است: «دادگر باش تا فرمانده باشی» و «دادگری کن تا حکومت کنی»(15). عدالت روح گواهی است و جان حکمهاست. نیکویی عدالت نظام خلق است و بهترین سیاستها عدل میباشد. برای سیاست کردن مردم، عدل کفایت میکند و سیاست و کمال عدل سه چیز است: نرمی در دوراندیشی، به نهایت رسانیدن در دادگری، و احسان در میانهروی. از دیدگاه امام علی(ع) «عدالت زندگی است» و «عدل و داد نظام فرمانروایی است» دولت عادل از امور ثابت و پابرجاست. برای امام علی(ع) «آزادگی از کینه و حیله پاک است» و «برای آزادمنشان پاداشی نیست مگر اعزام و احترام.» حق شمشیری است برنده، شمشیری علیه اهل باطل. برای حق دولتی است و هر که با حق بجنگد گرفتار شود. او میفرماید: «خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمه حقوق خویش قرار داده، پس کسی که قیام به حقوق بندگان خدا کرد این عمل کشیده میشود به قیامت نسبت به حقوق خدا (یعنی اگر بندگان را مراعات نمود و آنها را ضایع نکرد حقوق پروردگار را هم ضایع نخواهد کرد.»(16) یکی از مهمترین اسناد تاریخی در مفهوم و سیاستگذاری عدالت اجتماعی، فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر فرماندار مصر میباشد. این سند به تنهایی تمام جوانب اصل وحدتگرایی و آزادمنشی، اصل حقوقی و سیاسی، و اصل اقتصادی و مدیریت و سازمانی را به طور شیوا و جالبی خلاصه میکند. من در تاریخ سیاسی و دولت سندی سراغ ندارم که به این تفصیل و دقت مراتب فرمانداری و حکومت را در الگوی یک گفتار و سیاستگذاری عدالت اجتماعی به این زیبایی و فصاحت کلام بیان کند. در ادبیات علوم سیاسی و روابط بینالمللی به ویژه در غرب کمتر به این سند و فرمان توجه شدهاست. ولی فرمان امام علی(ع) به عنوان ریاست یک حکومت و نظام پراقتدار وقت جهان به یکی از فرمانداران خود در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باید بیش از آنچه تا به حال روان بوده مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران قرار گیرد. مرکزیت این فرمان در عدالت اجتماعی است و ابعاد چهارگانه آن عبارت از 1. خداسالاری؛ 2. مردمسالاری؛ 3. شایسته سالاری؛ دیوان سالاری است. امام علی(ع) در این یادداشت و سند مهم در واقع نظریات، الگو، و تئوری خود را درباره عدالت اجتماعی به صورت یک فرمان سیاستگذاری به فرماندار مصر پیاده میکند. در این فرمان امام و خلیفه امت اسلامی نظریات خود را درباره انصاف، ستم، میانهروی در حق، برابری و مساوات، آزادی، وزارت، انتقاد، مشورت، حد و فصل اختلافات، مالیات، پاسخگویی به مردم، نویسندگان و تجار و صنعتگران، خودکفایی، مشروعیت حکومت، سپاه و دیوانسالاری و به طور کلی عدل و درستی بیان میکند. گرچه تشریح و تحلیل فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر خود احتیاج به یک رساله جداگانه دارد ولی یک نگاه کوتاه و مختصر به مجموعه و چکیدههایی از این سند در تبیین مفهوم عدالت اجتماعی امام و پیشوای مسلمین، ضروری به نظر میرسد. این سند با این جمله که «این فرمانی است که بنده خدا امیرالمؤمنین به مالک اعطا میکند»، شروع میشود. یعنی حاکمیت و مشروعیت امام و رئیس حکومت از خداست. به استناد این فرمان، مالک اشتر مأمور است که شئون اجتماعی و اقتصادی مصریان را تحت نظر مستقیم خویش درآورد و به آبادی و عمران آن مملکت جدا قیام کند.(17) به عبارت دیگر فرمانداری تنها یک سمت سیاسی و تشریفاتی نیست بلکه رفاه اجتماعی، مالیات، بودجه، برنامهریزی اقتصادی مردم را دربردارد و توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی در مفهوم عمران اسلامی خلاصه میشود. فرمان میگوید ای مالک تو کشور مصر را به زیر فرمان خواهی آورد، یعنی نظام و امنیت کشوری وظیفه تو و جزوی از مشروعیت فرمانداری است، و از سپاه بیکران اسلام در صحرای وسیع افریقا سان خواهی دید. در اینجا از اسلام به عنوان یک نظام و ابرقدرت اصلی و توحیدی روز با مأموریت جهان شمولی ویژه خود یادآوری شدهاست. انصاف و عدل سرلوحه برنامه حکومت و دادگاه خانه ملت است و قانون حق عموم. در این یک جمله به تنهایی تمام ابعاد و اهداف عدالت اجتماعی خلاصه شدهاست. فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر میگوید: «فریاد بندگان را گوش کن و از خشم بترس»، که نمونهای از خشم خداوند قهار است. در اینجا مردم سالاری و خداسالاری عدالت اجتماعی به خوبی آشکار است و مسئولیت و پاسخگویی به خداوند و مردم اساس حکومت میگردد. در فرمان به روشنی و فصاحت یادآوری میشود که همیشه با توده مردم باش و از آنِ امت، تا مردم از آن تو باشند. آنجا که میگوید: «هیچ میدانی که بدترین وزیران در دولت تو از کدام هیئت انتخاب میشوند، آن وزیر شریر و آن عنصر پستی که در دربار ستمکار پیش از تو وزارت داشته و مصدر امور بودهاست. از آن نانجیب سخت برحذر باش. اینان از پستان ستم شیر خوردهاند و جرثومههای بیداد و طعم در ذات وجودشان خانه کرده و ریشه دوانیدهاست.»(18) دیوان سالاری امام علی(ع) در لابهلای این کلمات به عالیترین و واضحترین طریق خود جلوه میکند. فرمان ادامه میدهد و به مالک میگوید: «مالکا بر آن وزیر آفرین باد که چون خداوند تاج و تخت را در پرتگاه ظلم ببیند از خشم زمامدار اندیشه نکند. مبادا که در حکومت تو خادم و خائن یکسان باشند.» یعنی انتقاد و نصیحت در حکومت اسلامی آزاد و حتی واجب میباشد و فساد اداری با عدم توجه به شایسته سالاری و درستکاری به وجود میآید. امام علی(ع) به مالک اشتر دستور میدهد که از مجامع عمومی جلوگیری مکن، زیرا این اتحاد، امت را به وحدت کلمه نزدیک کند. آزادی بیان و تجمع در امت اسلام از اصول حکومت است. آنجا که میگوید: «سربازان را آنچنان بینیاز و چشم و دلسیر نگاهدار که گوهر را با خاک فرق ننهند و ثروت جهان در نظرشان خاشاکی ناچیز جلوه نماید.» یعنی ارتش و قوای نظامی، اقتدار و نیروی خود را از اسلحه و تکنولوژی تحصیل نمیکنند بلکه از ایمان و سازمان و تشکیلات و رفاه عمومی. اقتصاد و بیتالمال مردم و تقسیم عادلانه بودجه و ثروت از اهداف اصلی این عدالت اداری میگردد، وقتی که میخوانیم، امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر میفرماید: «وای بر مصر و وای بر ملت اگر سربازان و سپاه گرسنه و ناچیز باشند زیرا تهیدستان را میتوان فریبدادهای سردار من به جهت تکمیل سازمان دولتی در ایجاد دادگاهها و مراکز عدالت ناگزیر هستی. با چه زبان سفارش کنم که داوران و قضاوت را از نخبه دانشمندان که به زینت علم و فضیلت اخلاق تا حد نهایی آراسته باشند انتخاب کنی و همواره کارمندان دولت خود را سیر نگهدار.» اصلاحات اجتماعی و حکومتی بدون عدالت اجتماعی غیرممکن است. زیرا به مالک اشتر در این فرمان صریحا دستور داده شدهاست که آنچنان قاضی را به بذل مال و افزایش حقوق توانگر ساز که در دادرسی مردم، دهان به رشوه نیالاید، زیرا کشور جوان اسلامی در گذشته محیطی پر فجایع و افتضاح بود، اشرار حکومت میکردند و اوباش.(19) زمانی که عثمان بر مسند خلافت تکیه زد و هنگامی که دستگاه ساده زمامداری و خلافت به تدریج پر تجمل گردید و به جای تقوی و امانت، مال و مقام ظاهری مورد و ملاک شخصیتهای اداری و تقسیم بیتالمال و خزانه کشور شد امام علی(ع) تحت عنوان پیشوا خطابهای در اولین روزهای خلافت خود ایراد کرد و ابعاد سیاسی و اقتصادی و مالی عدالت اجتماعی خود را چنین بیان نمود: «آنکه بیش از من بر این کشور بزرگ حکومت میکرد قانون اسلام را ناچیز انگاشته و تا دورترین مرزهای این سرزمین دست تعدّی و ظلم دراز کرده بود. امروز که دست انقلاب و آشوب او را از کاخ صدارت پایین آورده باز هم دیده میشود که بدعت سابق به صورت شرارههای نیم خاموش در میان جامعه دود فتنه و شرارت را برانگیخته و آتش نفاق را دامن میزند. به خدای توانا سوگند چنان نقشه حدود و حقوق را با هندسه عدل و داد ترسیم کنم که پشیزی از دارایی بینوایان بر گردن اشراف باقی نماند. باز هم بر هر چه مقدس است قسم پولهایی که از ثروت دیگران به کابین زنان رفته و قبالهها بر املاک بدان وسیله تنظیم شدهاست به دست عدالت باز گرفته خواهد شد و آن اسناد و مدارک که به امضای ظلم ننگین است به هیچ وجه به رسمیت نخواهیم شناخت.» از دیدگاه امام علی(ع) مقتضی عدالت اجتماعی، مساوات است در شرایط حقوقی مساوی و نه در شرایط نامساوی که تبعیض در آن دخالت داشته است. عدالت این است که حق هر ذیحق به وی برسد، جامعهای که امتیازات موهوم در آن بیاعتبار است. در خطبه جنگ صفین، امام علی(ع) امت خود را به همکاری و مشورت با یکدیگر تشویق کرده میفرماید: «پس از حقگویی با مشورت به عدل خودداری ننماید زیرا من برتر نیستم از اینکه خطا کنم و از آن در کار خویش ایمن نمیباشم مگر آنکه خدا از نفس من کفایت کند آن را، که او به آن از من مالکتر و تواناتر است.»(20) در اینجا امام علی(ع) تشویق میکنند که با او بیپروا حق را بگویند و آنچه را درست و به عدل میدانند بیان کنند و گرچه امام معصوم و منزه از خطاست، اقرار به این است که عصمت آن امام از جمله نعمتهای خداوند متعال بوده و عدالت اجتماعی جایگاه بسی بزرگ در اندیشه ایشان دارد. از نظر او در عدالت سیاسی باید لیاقت مقام و منصب را داشت و نباید به قدرت حریص بود. فردی که دستخوش هرج و مرج تودهها و افکار عمومی باشد، عقل او را رهبری نمیکند. بالا بردن مقام خانواده در خلفای پیشین، به تنهایی یک رویه متداول شده بود. انگیزهها و اغراض شخصی در بسیاری موارد سیاستگذاری عمومی و مملکتی را تحتالشعاع قرار داده بود. این گونه صفآرایی سیاسی از دیدگاه امام علی(ع) به نفع عمومی نبود، زیرا منظور اصلی اغلب برداشتن رقیب خطرناک از سر راه خود بود. این پدیدهها را آشکارا از رفتار طلحه و زبیر که بیعت امام علی(ع) را شکستند مشاهده میکنیم. اطلاعرسانی امام علی(ع) به امت یکی از اصول عدالت اجتماعی او بود و او مردم را مخاطب میساخت: «قسم به کسی که او را به حق فرستاد سخت زیر و رو و درهم آمیخته شوید، سپس غربالی و از هم جدا گردید و برهم زده شوید آنچنان که کفگیر در ته دیگ طعام زنند تا پستترین فرد شما به بالاترین مقام رسد و افراد برتر به مقامات پست. کسانی که عقب مانده بودند سبقت گیرند و جلو افتند، و سابقهداران با قدر و منزلت عقب میمانند که به خدا قسم نه به اندازه سر سوزنی (حقیقت را) پنهان کردم و نه هیچ نوع دروغی گفتم، و نسبت بدین موقعیت و بدین روز باخبر بودهام.»(21) همه مورخین معتقدند که او از شدت حقخواهی و اتکای به اصول عدالت اجتماعی در امت اسلامی بود که بالاخره مجبور شد ولایت را بپذیرد و این مشکل را بر خود تحمیل کند. او آنچه را احساس میکرد با مردم در میان گذاشت. امام علی(ع) سخنگو ندارد و در زمامداری او که حکومت اسلامی به سه قاره دنیا رسوخ کرده، سیاست مساوی است با عدالت اجتماعی و توحید. عدالت مطلق، پایه عدالت اجتماعی امام علی(ع) را تشکیل میدهد. در حکومت عمر و سپس در خلافت عثمان یک گونه عدالت اقتصادی نسبی به وجود آمده بود. مثلاً عمر دستور میداد غنیمت سرشار جنگی را بر طبق قدر و منزلت و قدمت افراد تقسیم کنند. امام علی(ع) روز دوم بیعتش در مسجد برپا خاست و سیاست عدالت مطلق خود را چنین بیان نمود: «مردم!... من یکی از افراد شما هستم، نفع من نفع شما و ضرر من ضرر شما است. من شما را به راه و روش پیغمبرتان میبرم و دستوری را در میان شما اجرا میکنم که بدان مأمورم... آگاه باشید هر زمینی را که به کسی به تیول دادهاست و هر مالی از مال خدا را که بخشیدهاست به بیتالمال برمیگردد. هیچ چیزی حق را باطل نمیکند. اگر ببینم که زنان با آن مالها ازدواج کردهاند و کنیزکان به مالکیت درآمدهاند و در شهرها پخش گردیدهاست همه را برمیگردانیم، چه بدون شک، در عدل گشایشی است، کسی که از حق به تنگ آید، ستم بیشتر او را در تنگنا قرار خواهد داد...»(22)
نظرات شما عزیزان:
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |